نگاهی به خاص ترین های بازار لوکس فروشی
به گزارش وبلاگ گربه، خبرگزاری ایسنا نوشت: ژورنال بزرگی در دست دارد و صفحات آن را ورق می زند و جزئیاتش را با دقت می خواند. برای اینکه مطمئن شود مشخصات را درست یادداشت کرده، چند بار با ژورنال تطبیق می دهد. از مسئول فروشگاه می خواهد با هر قیمتی که هست مجموعه فندک و خودنویسی که یک طراح مشهور ایتالیایی آن را طراحی کرده و روکشی از طلا دارد برایش تهیه کند.
با اینکه فروشگاه پر از مجموعه های مختلف فندک و خودنویس است، آن قدر درباره چیزی که می خواهد مطمئن است که هیچ نگاهی به اطراف نمی کند. قرارداد اولیه ای برای خرید فندک 20 میلیونی امضا می کند و آماده ترک فروشگاه می گردد. درِ خروجی فروشگاه را که باز می کند همراهش می روم و برای اینکه باب گفت وگو را باز کرده باشم، می پرسم: شما سیگار می کشید؟
سری برمی گرداند و می گوید:نه! به خاطر فندک می پرسی؟! نه من سیگاری نیستم. مجموعه ای از کارهای طراحش را دارم. شرکت از این کار 1000 تا زده و امیدوارم بتوانند برایم یکی شان را پیدا کنند. در ایران ارزان تر می گردد خریدشان، چون به آنها مالیات نمی خورد. اگر پیدا نگردد باید گران تر بخرم. مهم نیست. پیدا می گردد. لبخندی می زند و با همان گام های بلند راهش را ادامه می دهد.
نگاهی به نمونه های مشابه پشت این ویترین خاص می اندازم. فروشنده این مغازه می گوید: همه کسانی که اینجا می آیند، می دانند چه می خواهند. اغلبشان خارج از ایران زندگی می کنند و در سال چند روزی به ایران می آیند. طرح ها و مدل های جدید و خاص را خوب می شناسند و سراغشان را از ما می گیرند. البته خیلی از آنها هم چهره های سرشناس مالی و سیاسی هستند که خودشان مجموعه های بزرگ اجناس لوکس و کمیاب دارند. برخی هاشان اینجا زیاد می آیند و خوب هم خرید می کنند.
فروشگاه فضای بزرگ و خلوتی دارد. از بیرون هر مغازه می توان داخل آن ها را دید. زن جوانی در مغازه روبرو در حال خرید عینک است. کنجکاوم که مکالماتشان را بشنوم. عینکی با قاب طلا در دست دارد و به خانم فروشنده می گوید: اگر عینک نو داری برایم بیاور؛ این عینک که در ویترین شما بوده نو نیست. به هر حال کس دیگری هم ممکن است این عینک را برای تست به چشمش زده باشد. اگر عینک نو نداری زودتر بروم.
یک مرکز خرید لوکس در شمال تهران
فروشنده که از درخواست این مشتری کمی متعجب به نظر می رسد، می گوید: برای ما امکان نگه داشتن تعداد زیادی از یک مدل عینک وجود ندارد. ضمن اینکه این عینک هم نو محسوب می گردد.
حالا این مشتری می خواهد این عینک را روی صورتش امتحان کند و فروشنده تصمیم گرفته گیره های بینی آن را تنگ تر کند تا روی بینی باریک خریدار سخت گیر بهتر قرار بگیرد. اما تلاش او برای میزان کردن عینک، فریاد خانم خریدار را به دنبال دارد. سری به نشانه تأسف تکان می دهد و می گوید: شما این عینک را خراب کردید!
فروشنده خودش را جمع و جور می کند و می گوید: ببخشید خانم، ولی به هر حال شما باید آن را روی صورتتان هم ببینید!
خانم خریدار که دیگر عصبانیتش را به هیچ وجه پنهان نمی کند، می گوید: به صورتم بیاید؟! برایم مهم نیست! من همیشه خاص بودن را می پسندم. اصلاً نیاید. مکثی می کند و ادامه می دهد: فکر کنم نمی گردد از اینجا خرید کرد! این را می گوید و از مغازه خارج می گردد.
عینک طلا را با دقت نگاه می کنم. از فروشنده می پرسم قیمت این عینک چقدر است؟
نفس عمیقی می کشد و آهسته می گوید: بدنه این عینک ری بن، طلای 18 عیار است و 20 میلیون قیمت گذاشته شده.
می پرسم: شما به خاطر رفتار این مشتری ناراحت شدید؟
می گوید: به هر حال مشتری های ما آدم های خاصی هستند. ما همه جور مشتری داریم. برخی از آنها خوب خرید می کنند. معین است که چه می خواهند. بیشترشان یا ایرانی نیستند یا اینکه بیشتر از چند روز در سال، ایران زندگی نمی کنند. برخی ها هم فقط می آیند و سرکی می کشند تا از قیمت ها سر دربیاورند. ما باید با همه آنها محترمانه و صبورانه برخورد کنیم. مسئولان این مرکز خرید به این موضوع حساسیت زیادی دارند که با مشتریانی که نگاه از بالا و رفتار توهین آمیز هم دارند به خوبی رفتار کنیم.
ادامه می دهد: البته کار ما سخت است اما خیلی از فروشنده ها دوست دارند فروشنده لاکچری باشند. به هر حال فروشنده لاکچری با فروشنده عادی تفاوت هایی دارد. باید از جزئیات کالاها و تاریخ و هنر آنها بیشتر بدانی و رفتار متفاوتی داشته باشی. البته لاکچری پسندها هم آدم های خاصی هستند.
فروشگاه پُر است از عینک های ساخت برندهای معروف جهان و او توضیح می دهد که برخی از این مدل ها را روی صورت ستاره های فیلم های هالیوود یا فوتبالیست های معروف جهان دیده است.
کنجکاوم بدانم برای کسانی که در گران ترین خیابان های شهر با فروش اجناس لوکس و با قیمت های بسیار بالا سرمایه گذاری می کنند سودی آن دست می آید؟ فروشنده توضیح می دهد که گاهی پیش می آید چند روز هیچ فروشی نداریم، اما یک روز چند قلم جنس را به قیمت خوب می فروشیم و همین برایمان خیلی خوب است.
در این قبیل مراکز خرید، آدم های مختلفی رفت وآمد می کنند که هر کدام حال و هوای متفاوتی دارند. البته حتماً برای شما هم پیش آمده که وقتی برای خرید در شهر قدم می زنید گذرتان به مراکز خرید و مغازه هایی بیفتد که برخلاف محل های خرید معمولی، ساکت و کم رفت وآمدند و ویترین های خلوت با نورپردازی های خاصشان بیشتر فضای گالری های هنری را برایتان تداعی می کند.
اجناس پر زرق و برق این مغازه ها با طراحی های منحصر به فرد و شکل و شمایل خلاقانه شان، جذابیت و کشش خاص خود را دارند؛ اما اگر احیاناً قصد خرید آنها را داشته باشید و قیمت چندتایشان را از صاحب مغازه بپرسید، برایتان عجیب و شاید باورنکردنی به نظر برسد.
البته این قبیل پاساژها و مغازه ها همه جای شهر نیستند و صاحبانشان هر جایی را برای راه اندختن آنها انتخاب نمی کنند. آنها معتقدند با اجناسشان در واقع سبکی از زندگی را ارائه می دهند و باید به مناطقی ببرندشان که صاحبان آن سبک زندگی می کنند؛ شمال شهر؛ برای آنها که لاکچریها را دوست دارند.
استفانو ریچی، پادشاه کراوات که با استفاده از کتاب های کهن فلورانس لباس های زیادی طراحی کرد
در واقع لاکچری (Luxury) در نگاه کلی یک سبک زندگی است و با اینکه در فارسی لوکس یا تجمل معنا شده اما ایرانی ها بیشتر از نام لاتین آن استفاده می کنند. در بازار لوکس ها یا همان لاکچری ها، کالاها عموماً معینه خاصی دارند. ساعت ها، جواهرات، وسایل خانگی، اکسسوار و کیف مردانه و زنانه از برندهای معروف جهان که به صورت دست ساز ساخته شده اند، مبلمان و لباس هایی که پارچه هایشان از زمان بافت تا دوخت تماماً با دست کار شده و انگار بیشتر اثر هنری به حساب می آیند تا یک کالای مصرفی و طراحی های آنها به سبک های مختلف هنری کلاسیک و مدرن اجرا شده است برای پولدارهای لاکچری پسند کالاهای ایده آلی هستند. فقط آنها هستند که حاضرند 25 میلیون تومان برای یک خودنویس دست ساز ایتالیایی هزینه کنند یا 200 میلیون تومان بدهند تا کت و شلوار دست دوز فرانسوی بپوشند.
لباس هایی که دیوید بکهام، مدونا و سوفیا لورن با آنها عکس های معروفی انداخته اند یکی از این برندها را به عنوان انتخاب اول هالیوود شناسانده است و خیلی ها مبالغ زیادی برای داشتن این لباس هایی که در تعداد محدود تولید شده اند می پردازند.
برخی برندهای پوشاک این امکان را برای مشتریانشان فراهم کرده اند که بهترین خیاطان خود را به سفر دوره ای در کشورهایی که در آنها کنندگی دارند بفرستند و به هوادارانشان این امتیاز را بدهند که خیاط ارشد این برند لاکچری اندازه هایشان را بگیرد و به طور دلخواه و مناسب لباس را ویژه آنها بدوزد. در این صورت حتماً می توانید تصور کنید که مجموعاً قیمت این لباس چقدر آب می خورد.
تعجب نکنید اگر در این فروشگاه ها یک دکمه سردست دو میلیونی ببینید؛ چراکه حتماً یا با دست تراش خورده یا در آن طلا و کریستال به کار برده اند و چون دست ساخته هستند تعداد محدودی از آن تولید شده و کمیاب و بی نظیر به حساب می آیند.
بسیاری از شرکت هایی که کالاهای لوکس تولید می کنند، تاریخچه دیرینه ای دارند. تاریخ اولین ساخته هایشان به دو یا سه قرن پیش برمی گردد. برای نمونه شرکت معروف ساعت سازی لوئی موآنه که از قرن 19 ساعت سازی را با ساخت ابزارهای دقیق و منحصر به فرد سنجش زمان شروع کرد است کارنامه درخشانی در جهانی لاکچری ها دارد. موآنه، بنیانگذار این شرکت، برای مشاهیر و مقامات معاصر خود از جمله ناپلئون بناپارت، توماس جفرسون و جیمز مونرو رؤسای جمهوری آمریکا، جرج چهارم پادشاه انگلیس، ارنست اگوست پرنس خاندان سلطنتی هانور انگلیس، ماریا آمالیا ملکه فرانسه، جوآچیم موارت پادشاه نپال، مارشال نی و بسیاری دیگر از ملکه ها و پادشاهان ساخت.
تکه ای از سنگ 4 میلیاردساله بکار رفته در صفحه یک ساعت لوکس
این ساعت ها در حال حاضر در آمریکا و حتی در کاخ سفید نگهداری می شوند. فواد فاروق، آخرین پادشاه مصر، و پادشاه مالزی و خیلی دیگر از سرشناسان عالم سیاست از مدل های خاص این ساعت استفاده کرده اند.
این ساعت های مچی اختصاصی در تعداد محدود و با طرح ها و مدل های منحصر به فردی تولید می شوند؛ به طوری که از روی مدل ها، طراحان استثنایی آنها قابل تشخیص هستند. بسیاری از تولیدات این کالاها از یک هزار قطعه در سال فراتر نمی رود که دلیل آن ویژگی ها و معینات فنی منحصر به فرد و اشرافی است که دارند. همین طراحان استثنائی و منحصر به فرد بودنشان باعث می گردد که علاقه مندانشان برای به دست آوردن آنها به بسیاری از لوکس فروشی ها در سراسر جهان مراجعه کنند.
در بین کالاهای لاکچری، برخی هاشان نشان های مخصوصی دارند که حاکی از این است که به تعداد محدود تولید شده اند. منحصر به فرد و اختصاصی بودن و یا سمبل پادشاهان فرانسوی بودن این اجناس لوکس هم با نمادهایی که روی آنها حک می گردد معین می شوند.
در جهانی لاکچری ها قواعد و اصول به شیوه دیگری تعریف می گردد، خاص بودن؛ نگاه نو و بعد هنری داشتن برای آنها حرف اول را می زند. یک شرکت ساعت ساز سازنده گاهی مواد فوق العاده و استثنائی هم در تولیداتش به کار می برند؛ مانند سنگ کمیابی که تکه ای از یک شهاب سنگ مریخی است و تقریباً مسافت 55 میلیون کیلومتر را از سیاره مریخ طی کرده است. این سنگ، قدیمی ترین و با ارزش ترین سنگ شناخته شده در کل منظومه شمسی است که در طراحی های این ساعت ها به کار رفته و 4 میلیارد و 566 میلیون سال قدمت دارد.
البته در برخی از این ساعت ها سنگ های قمری آمده از کره ماه هم به کار گرفته شده اند و آنها را آنچنان خاص کرده اند که عمدتاً در موزه ها به نمایش گذاشته می گردد. در صفحه نمایش یک ساعت مچی مردانه، چوب درختی با قدمت 70 میلیون سال که از جنگل جنوب شرق آسیا تهیه شده به کار رفته است. در ساخت ساعت دیگر، از قطعاتی از استخوان دایناسوری که قدمت آن به 130 میلیون سال قبل برمی گردد استفاده شده است.
در صفحه این ساعت، چوب فسیل شده بکار رفته است
هر کدام از این اجناس ماجراهای خاص خود را دارند و همین ماجراها توجیه می کنند که چرا در تعداد محدودی ساخته می شوند.
مشتریان بازار لاکچری یا لوکس فروشی به دنبال قیمت کالاها نیستند و برایش چانه نمی زنند، بلکه آنچه برای آنها بیش از هر چیز اهمیت دارد این است که آنچه می خرند شناسنامه دار و اصیل باشد تا تجربه ممتاز و حس خاص و متمایز بودن را به آنها منتقل کند.
اگر ساعاتی در این مراکز خرید قدم بزنید حتماً مجموعه دارانی را خواهید دید که با علاقه و وسواس خاصی در جست وجوی اجناسی برای تکمیل مجموعه های خود هستند. برخی از آنها هم ترجیح می دهند همراه با یک یا دو مشاور برای تشخیص اصالت اجناس گران قیمتی که می خواهند بخرند به مرکز خرید بروند.
لاکچری ها تاریخ طولانی ای دارند. منابع موجود می گویند انسان های غارنشین علاقه داشته اند دندان شیری را که برای شکارش زحمت زیادی کشیده شده بود به گردنشان یا عاج فیل را از سقف غار آویزان کنند. موضوع اخلاق لوکس در امپراطوری روم بسیار پربحث و حاشیه بود. آنها معتقد بودند باید محدودیتی طبیعی برای استفاده از کالای لوکس و تجملاتی وجود داشته باشد. آنها اولین قانون مربوط به تجمل گرایی را وضع کردند تا معین کنند که تا چه اندازه می تواند از ثروت و تجمل استفاده گردد.
رومی ها نموداری را برای نشان دادن میزان رضایت انسان ها رسم کرده بودند که نشان می داد هر کس در نقطه ای حداکثر رضایت را دارد و بیش از آن دیگر نمی توان سطح رضایتش را افزایش داد و با شکست روبرو می شویم. البته امروز این نمودار چندان مورد تائید نیست؛ چرا که نقطه رضایت افراد هم مانند نیازهای جسمی از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
موزه لاکچری های کهن در انگلیس
برای رومی ها توجه به لاکچری و لوکس گرایی به معنای کاهش رشد و فضیلت بود. آنها شجاعت، عشق، عقل و خانواده را فضیلت می دانستند و ارزش سالم تلقی می کردند. حرص، آز و جاه طلبی، ولخرجی و لذت جویی هم ردیف با فساد و انحراف دانسته می شد.
در آن دوره برخی از کالاها نمادی از روحیه تجمل گرایی بود. در روم و یونان قرن پنجم قبل از میلاد، ماهی به یک غذای لوکس تبدیل شده بود. گوشت با اینکه یک کالای لوکس بود اما همه آتنی ها می توانستند در یک جشن بزرگ در آن شریک شوند؛ امکانی که درباره ماهی وجود نداشت. با ماهی فقط خودتان می توانید خوش گذرانی کنید. واژه عاشق ماهی در آن دوره به کسی گفته می شد که با حرص و آز علاقه مند به مصرف کالا بود. عاشق ماهی شدن به یک مسأله سیاسی در بالاترین حد تبدیل شده بود؛ چراکه آتنی ها معتقد بودند اگر شما در یک زمینه خارج از کنترل باشید در همه جا این گونه رفتار خواهید کرد؛ بنابراین اگر نتوانید میل خودتان را نسبت به ماهی کنترل کنید یا علاقه به خوردن ماهی گران قیمت داشته باشید احتمالا از نظر اخلاقی فاسد هستید و حتی پتانسیل مستبدبودن را دارید.
در بریتانیای قرون وسطی ادویه جات و ترشی جات کالاهای لوکس به حساب می آمدند. این کالاها از شرق و از طریق جهت های جدید تجاری حمل می شدند و به همین علت گران قیمت بودند. کلیسا هم معتقد بود غرقه شدن در این امور گناه است. آنها در واقع ارتباطی میان خوردن ادویه و ترشی جات و بروز رفتارهای عجیب و غریب می دیدند.
به تدریج و با گسترش امپراطوری روم، مردم باورهای ملل تابعه خود را در مورد تجمل گرایی و لوکس گرایی پذیرا شدند و در این زمینه سهل گیرتر رفتار کردند. در بسیاری از بخش های دیگر جهان نیز وضع بر همین منوال بود.
از زمانی که تفکر مدرن انگلیسی ها برای اولین بار در اواخر قرون وسطی ظهور کرد، لاکچری دیگر به معنای اسراف بیش از حد و یا هوس نبود. ایده کالاهای لاکچری به اشراف زاده ها، پادشاهان اروپایی و امپراطوری های چین بر می گردد. در گذشته فقط نجیب زاده ها و اشراف زاده ها می توانستند از عهده خرید کالاهای لاکچری که توسط بهترین صنعتگران ساخته می شد برآیند. پادشاهان، ملاکان و امپراتوران سراسر جهان بهترین صنعتگران و هنرمندان را از سراسر کشور و حتی قاره جذب می کردند. لوئی چهاردهم در فرانسه هنرمندان برجسته را در کاخ ورسای گرد هم آورده بود.
ظرف ایرانی 1800 ساله از جنس طلا که در موزه لاکچری ها در تورنتوی کانادا به نمایش درآمده است
فرش اردبیل در کاخ موزه ویکتوریا که در گذشته از کالاهای لوکس به شمار می رفت
این شرایط با خروج از سرمایه داری و بورژوازی و در عین حال رشد اهمیت تجارت، تجار و صاحبان صنایع در قرن 18 و 19 میلادی تغییر کرد و صنعتی شدن یا تولید کالا در تعداد زیاد، زندگی تجملاتی را بیشتر از گذشته به مردم شناساند. انقلاب صنعتی کانال و جهت هایی را برای انتقال کالاهایی که در کارخانه ها تولید شده بود در سطح آمریکا و اروپا فراهم کرد. مواد غذایی و مواد خام جدید از سرتاسرجهان وارد اروپا شدند. دستیابی به چنین مواد نوظهوری مانند کاتالیزور موجب شکل گیری تحول در باورهای مردم از واژه لاکچری شد. از آن زمان لاکچری ها شکل دیگری به خود گرفتند. دیگر تولید از صنعتگران ماهر به کارخانه ها با تولیدات انبوه رسید و در فاصله کمی صدها تولید مشابه انجام می شد. مردم شروع به خرید کالاهایی کردند که تا پیش از آن تنها اقشار خاصی امکان خریدشان را داشتند. لاکچری ها از محصولات اشرافی سفارشی به محصولاتی نوآورانه با کیفیت بالا و الهام بخش تبدیل شده بودند.
جنگ جهانی دوم شرایط را تغییر داد. با اینکه طبقه متوسط در حال رشد بود اما استطاعت مالی خرید همه کالاهای رؤیایی شان را نداشتند. به همین دلیل برندهای کالاهای لوکس تصمیم گرفتند تمرکزشان را از کالاهای بزرگ مثل ماشین و آپارتمان، بر کالاهای کوچکتری از قبیل کیف دستی، کیف پول، روسری، عطر و ... تغییر دهند. بعد از آن بود که لاکچری ها در انگلستان رونق گرفتند. دهه 1980 بود که مارک های لوکس از سوی شرکت های بزرگ معرفی شدند و نام تجاری شان به رسمیت شناخته شد. اصطلاح پیانوی کریستالی در آن سال ها در انگلستان رواج یافت که به کالاهای لوکس در دسترس اشاره داشت.
در انگلستان زندگی لاکچری تنها در گرایش و استفاده از یکسری کالاهای لوکس و گرانقیمت خلاصه نمی شد، بلکه علاوه بر بعد مادی ریشه های رفتاری و خلقی هم داشت؛ مفهومی که در بین نجیب زادگان اروپای قرن بیستم با عنوان جنتلمن از آن یاد می شد. همان طور که کالای لاکچری ممتاز و خاص بود رفتار یک جنتلمن هم تعریفی ویژه خود را داشت و این دو در کنار هم زندگی لاکچری را شکل می دادند. در دیدگاه آنها یک جنتلمن به هیچ وجه مطابق مُد رفتار نمی کرد و دنبال مدبودن کاملا نکوهش می شد. جنتلمن ویژگی های شخصیتی خاص خود را در سفر، محیط کار، برخورد با دوستان و خانواده داشت. احترام، جوانمردی، مدیریت، فروتنی و تواضع، خانواده دوستی، ریسک پذیری و نهراسیدن از شکست ها اصول شخصیتی یک جنتلمن بود.
بنابراین باید پذیرفت که لاکچری یک محصول ساده نبوده و در رسم تاریخی خود رگه هایی از هنر و اخلاق را همراه داشته است.
امروزه سود کلانی در بازار عرضه خدمات و محصولات لاکچری وجود دارد. بر اساس گزارش نیویورک تایمز، 35 برند کالاهای لوکس پیشرو وجود دارد که بیش از 60 درصد از بازار جهانی را کنترل می کنند. تحقیقی که در ژاپن اجرا شده نیز نشان می دهد در حال حاضر 90 درصد از زنان این کشور از کیف دستی یکی از این برندها استفاده می کنند.
یک موزه اجناس لاکچری
در بازار ایران هم لاکچری ها فضای خاص خود را دارند. فضای فیزیکی شان هم از مراکز خرید بزرگ اروپایی الگوبرداری شده و صاحبان آنها تلاش می کنند فضا را به نحوی ترتیب دهند که محلی دائمی برای رفت وآمد مرفه ها، هنرمندان و علاقه مندان به لاکچری ها گردد؛ در واقع فضایی که در این مراکز وجود دارد تنها به خرید اختصاص ندارد بلکه طوری برنامه ریزی شده تا مرکز برخی تجمعات از جمله گالری های نقاشی و عکس و شوهای لباس نیز باشد. آنها همچنین خدماتی چون آبونمان مجلات خاص مد را نیز به مشتریان خاصشان ارائه می کنند.
با اینکه صاحبان این مراکز خرید ارائه رفتاری با اصالت در زندگی و کیفیت در پوشش را در حوزه کاری خود تعریف می کنند اما حتماً اغلب ما در مراکز خرید مناطق خوش نشین، در حین سرک کشیدن به اجناس و قیمت هایشان، با نگاه های وراندازانه صاحبان مغازه ها به کفش و لباسمان روبرو شده ایم که می خواهند از وضع مالی و جدیتمان برای خرید سر دربیاورند یا اینکه گاه رفتارهایی در مقابل مشتریان خود بروز دهند که بیش از هر چیز تداعی کننده موضوع اختلاف بین طبقات جامعه و فاصله پولدارها با سایر اقشار باشد.
به هر صورت، لاکچری، موضوعی اجتماعی است که خود را در برخورد و ارتباط طبقات با هم معنا می کند. اغلب ما از وسایل لوکس برای ارائه مفهومی به دیگران استفاده می کنیم؛ لوکس نمایی و به رخ کشیدن از امپراطوری روم و یونان باستان تا کنون، محل بحث و جدال بوده است و در ایران هم بحث هایی را به دنبال خود داشته است. لاکچری صرف نظر از مسائل پیرامون آن در ایران هم عرضه و تقاضای خود را دارد؛ بنابراین نمی توان این گوشه از بازار و آنهایی را که به اینجا رفت وآمد می کنند نادیده گرفت.
این قلم به تعداد محدود ساخته شده و نوک آن از طلای 18 عیار و بدنه اش پوششی از طلای آبکاری شده است
استخر شناور؛ لاکچری پسندها تفریحات و مسافرت های خاص خود را دارند
منبع: خبرگزاری مهر